نویسنده
عضو هیأت علمی جامعة المصطفی’ العالمیة (ah.banari@.gmail.com).
چکیده
تحلیل تربیتی احکام فقهی از جمله موضوعات مهم تعلیم و تربیت اسلامی است که بررسی آن از دو دانش فقه و تعلیم و تربیت بهره میبرد. مقالۀ حاضر با عنوان «تحلیل تربیتی احکام فقهی، عرصهای نو در تعلیم و تربیت اسلامی» با روش توصیفی و تحلیلی به معرفی موضوع مهم «تحلیل تربیتی احکام فقهی» میپردازد. بر اساس نتایج به دست آمده، تحلیل تربیتی احکام فقهی، موضوعی میانرشتهای است که با تکیه بر منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و نیز بهرهگیری از عقل و تجربه به بررسی اسرار، حکمتها و نیز بیان پیامدها و آثار تربیتی احکام فقهی میپردازد و با موضوعاتی چون «تعامل فقه و تربیت»، «فقه تربیتی» و «تربیت فقهی» در ارتباط است. تحلیل تربیتی احکام به لحاظ قلمرو هم شامل احکام موضوعات تربیتی میگردد و هم موضوعات عام، زیرا فقه دانشی است که بهرهگیری از آن میتواند در ساحتهای مختلف تربیتی انسان مؤثر باشد. برای تحلیل تربیتی احکام فقهی نیاز به ابزارها و منابعی است که از مهمترین آنها میتوان به بهرهگیری از آیات و روایات، بهرهگیری از عقل و استفاده از برخی دادههای تجربی و عینی علوم بشری از جمله روانشناسی و تعلیم و تربیت نام برد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Introduction to the Educational Analysis of the Jurisprudential Rules of New Areas in Islamic Education *
نویسنده [English]
- Ali Hemat banari
Member of the faculty of the Mustafa International University
چکیده [English]
Educational analysis of jurisprudential rules is one of the important topics of Islamic education, the study of which uses the knowledge of jurisprudence and education. The present article, entitled "Educational Analysis of Jurisprudential Rules, a New Field in Islamic Education", introduces the important topic of "Educational Analysis of Jurisprudential Rules" in a descriptive and analytical manner. Based on the obtained results, the educational analysis of jurisprudential rules is an interdisciplinary subject that examines the secrets, wisdoms and expression of the educational consequences and effects of jurisprudential rules based on the original Islamic sources, namely the Qur'an and Sunnah, as well as the use of intellect and experience. Topics such as "interaction of jurisprudence and education", "educational jurisprudence" and "jurisprudential education" are related.
Educational analysis of rulings in terms of territory includes both rulings on educational issues and general issues, because jurisprudence is a knowledge that can be used in various areas of human education. Educational analysis of jurisprudential rules requires tools and resources, the most important of which are the use of verses and hadiths, the use of reason and the use of some empirical and objective data of the humanities, including psychology and education.
چکیده[1]
تحلیل تربیتی احکام فقهی از جمله موضوعات مهم تعلیم و تربیت اسلامی است که بررسی آن از دو دانش فقه و تعلیم و تربیت بهره میبرد. مقالۀ حاضر با عنوان «تحلیل تربیتی احکام فقهی، عرصهای نو در تعلیم و تربیت اسلامی» با روش توصیفی و تحلیلی به معرفی موضوع مهم «تحلیل تربیتی احکام فقهی» میپردازد. بر اساس نتایج به دست آمده، تحلیل تربیتی احکام فقهی، موضوعی میانرشتهای است که با تکیه بر منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت و نیز بهرهگیری از عقل و تجربه به بررسی اسرار، حکمتها و نیز بیان پیامدها و آثار تربیتی احکام فقهی میپردازد و با موضوعاتی چون «تعامل فقه و تربیت»، «فقه تربیتی» و «تربیت فقهی» در ارتباط است. تحلیل تربیتی احکام به لحاظ قلمرو هم شامل احکام موضوعات تربیتی میگردد و هم موضوعات عام، زیرا فقه دانشی است که بهرهگیری از آن میتواند در ساحتهای مختلف تربیتی انسان مؤثر باشد. برای تحلیل تربیتی احکام فقهی نیاز به ابزارها و منابعی است که از مهمترین آنها میتوان به بهرهگیری از آیات و روایات، بهرهگیری از عقل و استفاده از برخی دادههای تجربی و عینی علوم بشری از جمله روانشناسی و تعلیم و تربیت نام برد.
کلیدواژهها: تربیت فقهی، فقه تربیتی، حکم فقهی، اسرار احکام فقهی.
بیان مسئله
فقه در میان دانشهای اسلامی از جایگاه و منزلت ویژهای بر خوردار است، زیرا دانشی کاربردی و عملی در زندگی روزمرۀ فرد مسلمان است و تمام رفتارهای وی موضوع حکمی از احکام پنجگانۀ فقهی است. از سوی دیگر تربیت نیز دانش کاربردی است که همۀ ابعاد وجودی انسان در همۀ مقاطع سنی و گسترۀ حیات انسان را در بر میگیرد. این دو دانش آنگاه که موضوع آنها انسان مسلمان و شئون آن باشد، تعاملات ویژهای دارند و زمینههای مشترکی را برای تأثیرگذاری بر زندگی انسان مسلمان خواهند داشت و چنانچه در موضوعی تلاقی و همافزایی نمایند، این نقشآفرینی و تأثیرگذاری دو چندان میشود. فقه و تربیت عرصههای گستردهای برای تعامل و همافزایی دارند و یکی از این عرصهها «تحلیل تربیتی احکام فقهی» است. تحلیل تربیتی احکام فقهی عرصهای نو در تعلیم و تربیت اسلامی است که از زوایا و ابعاد مختلف بایستۀ پژوهش است. تحلیل تربیتی احکام فقهی چیست و چه ارتباط و نسبتی با موضوعات نزدیک به آن از جمله تعامل فقه و تربیت، فقه تربیتی و تربیت فقهی دارد؟ قلمرو این موضوع چیست و شامل چه محورهایی است؟ عملیات تحلیل تربیتی با چه ابزار و عواملی صورت میگیرد و چه منابع و شرایطی برای این امر لازم است و برای انجام آنچه گامهایی باید برداشت؟ آثار و کارکرد تحلیل تربیتی چیست و چه نقشی در عرصۀ تعلیم و تربیت اسلامی دارد؟ اینها نمونهای از پرسشهایی است که پاسخ به هریک انجام پژوهشی در خور را میطلبد. با این حال، از آنجا که این موضوع تاکنون چندان مورد توجه پژوهشگران عرصۀ تعلیم و تربیت اسلامی قرار نگرفته، این مقاله در صدد پاسخگویی به پرسشهای فوق است تا بتواند زمینۀ پژوهشهای بعدی در این عرصه را فراهم آورد.
پیشینه موضوع
موضوع تحلیل تربیتی احکام فقهی به رغم اهمیت و جایگاه ویژهای که در تربیت فقهی و فقه تربیتی دارد، در آثار مربوط به تعلیم وتربیت اسلامی چندان مورد توجه قرار نگرفت. با این حال، فقهای قدیم و معاصر بدون تصریح به این عنوان در برخی موضوعات تربیتی، به نحوی از برخی تحلیلها بهره جستهاند. برای نمونه شهید ثانی (عاملی، 1416: 8/ 424) در بحث شرایط حضانت کودک در زمینۀ لزوم امین بودن حضانت کننده و عدم جواز حضانت فرد فاسق، چنین استدلال و تحلیل میکند: «حضانت کودک برای فاسق جایز نیست و فاسق نمیتواند سرپرست گردد، زیرا اطمینان از عدم خیانت وی در حفظ کودک نیست و سودی در حضانت وی نیست، چرا که کودک به سبک او رشد میکند و تحت تأثیر وی قرار میگیرد، چون فرزند خردسال مانند زمین خالی است که هر آنچه در آن قرار داده شود، میپذیرد». همچنین علامه حلی (حلی، 1414: 4 /335) در توصیۀ والدین به آموزش احکام به کودکان هفت ساله و تأکید بر آن در ده سالگی چنین تحلیل میکند: «وقتی کودک به هفت سالگی رسید، بر پدرش لازم است که طهارت، نماز جماعت و حضور در آن را به وی تعلیم دهد تا نسبت به آنها عادت کند، زیرا در این سن برای کودک تمیز حاصل میشود و هنگامی که کودک به سن ده سالگی رسید چه بسا بر این احکام وادار میشود، هرچند بر او واجب نیست، زیرا این امر موجب عادت و تمرین او میشود و این کار نوعی لطف در حق اوست». مرحوم صاحب جواهر (نجفی، 1366: 31/ 291) نیز در مسئلۀ حضانت فرزند بعد از هفت سالگی و اینکه حضانت دختر با مادر است و حضانت پسر با پدر، چنین تحلیل میکند «زیرا پدر انسب به تربیت و تأدیب پسر و مادر انسب به تربیت و تأدیب دختر است». از اینها جامع تر تحلیل مرحوم نراقی (نراقی، 1428: 1/ 271 - 272) دربارۀ احکام کودک ممیز است. وی در این زمینه مینویسد:
هرگاه کودک به سن تمیز رسید به نماز، طهارت، روزه گرفتن در برخی روزهای ماه رمضان، امر میشود. همچنین اصول عقاید و هر آنچه از حدود شرعی به آن نیاز دارد، تعلیم داده میشود، چرا که وقتی کودک در کودکی مؤدب به این آداب شود، بعد از بلوغ آنها به شکل ملکۀ راسخه در او در میآید و در نتیجه او فردی نیک و صالح میگردد. اما اگر برخلاف این روند رشد کند و به کارهای بیهوده و فحش عادت کند، بعد از بلوغ نفسی خبیث و ذاتی کثیف خواهد داشت و در این صورت وبال والدین میشود و از وی رفتارهایی سر میزند که موجب رسوایی و ننگ والدین میگردد. بنابراین بر هر پدری است که در تربیت فرزند خردسالش کوتاهی نکند، چرا که وی امانت الهی است و قلبش پاک و نفسش عاری از هر نقش است و قابلیت خیر و شر را دارد و والدینش هستند که او را به یکی از خیر و شر متمایل میسازند.
آنچه ارائه شد نمونههایی از توجه فقها به تحلیل احکام فقهی در موضوعات تربیتی است که به گونهای میتواند به موضوع تحلیل تربیتی احکام فقهی مربوط باشد. اما در خصوص بحث مستقل و صریح از این موضوع، بنا بر جستوجوی نگارنده، بحث کوتاهی در حدود یک صفحه در کتاب تعامل فقه و تربیت (بناری 1388: 171) و بحثی حدود سه صفحهای در کتاب فقه تربیتی (اعرافی، 1391: 1/ 321 - 323) در این زمینه آمده و اثر مستقلی در این زمینه یافت نشده است. بنابراین، این موضوع ناکاویده است و نیاز به کاوشی در خور دارد.
الف) چیستی تحلیل تربیتی احکام فقهی
همچنانکه اشاره شد، تحلیل تربیتی احکام فقهی موضوعی جدید و ناکاویده است. بنابراین، برای روشن شدن چیستی آن نیاز به تعریف و بیان رابطه و نسبت آن با مفاهیم نزدیک به آن دارد که در ادامه به آن پرداخته میشود:
1. تعریف
تحلیل تربیتی احکام فقهی کوششی عقلانی متکی بر واقعیات برگرفته از قرآن، سنت، عقل و تجربه به منظور بررسی علل، اسرار و حکمتهای احکام و نیز ارائۀ آثار و نتایج تشریع و التزام عملی به احکام فقهی با رویکرد تربیتی است.
در این تعریف چند مؤلفه مهم مورد توجه واقع شده که به اختصار توضیح داده میشود:
1-1. کوشش عقلانی
تحلیل به معنای علت یابی و بررسی پیامدها، کاری ذهنی و عقلانی است و با تأملات عقلانی است که میتوان به برخی حقایق و یافتههای نو دست یافت و در موضوع ما نیز به کمک همین ظرفیت میتوان به تحلیل تربیتی احکام فقهی پرداخت .
2-1. اتکا بر واقعیات برگرفته از کتاب، سنت، عقل و تجربه
ذکر این قید بسیار مهم و کلیدی است و این اهمیت از آن جهت است که تحلیل تربیتی ضرورتاً باید متکی بر ملاک و معیار قابل اعتماد باشد و صرفاً برگرفته از یافتههای ذهنی محقق نباشد. توضیح آنکه کشف علل احکام شرعی ضرورتاً باید از ناحیۀ خود شارع باشد و به اصطلاح «منصوص العله» باشد، یعنی در آیهای یا روایتی معتبر به علت حکم شرعی تصریح شده باشد. از سوی دیگر، برای کشف حکمتهای احکام (و نه علل احکام) میتوان از عقل و نیز دستاوردهای تجربی بشر در علوم جدید بهره گرفت. برای مثال، علم روانشناسی به عنوان یک دانش توصیفی به روش تجربی معتبر به برخی یافتهها دست مییابد که میتواند در تحلیل تربیتی برخی احکام مورد استفاده قرار گیرد.
3-1 بررسی علل، اسرار، حکمتها و پیامدها
تحلیل تربیتی احکام از جهتی دارای دو محدودۀ محتوایی است که یکی از آن دو، بررسی علل، حکمتها و اسرار احکام است و محور دوم بررسی آثار و پیامدهای احکام فقهی است که به حسب نوع احکام در ساحتهای مختلف تربیتی آشکار میشود. توضیح آنکه احکام شرعی به حسب موضوعات مختلفی که دارند میتوانند در ساحتهای مختلف تربیتی تأثیر گذار باشند. برای نمونه، احکامی که ناظر به حرمت ضرر بدن است میتواند در ساحت تربیت جسمانی اثر بگذارد و احکام ناظر به روابط اجتماعی از قبیل رابطۀ والدین و فرزندان، موجر و مستأجر، فروشنده و خریدار و ... در ساحت تربیت اجتماعی تأثیر گذار است.
4-1. آثار و نتایج تشریع و التزام عملی به احکام فقهی
آثار و نتایج گاهی بر صرف تشریع احکام مترتب است، هرچند به مرحلۀ التزام و عمل هم نرسیده باشد. به این بیان که گاهی صرف آگاهی فرد از برخی پیامدهای منفی، به پیشگیری از انجام برخی فعالیتهای نامطلوب توسط او میانجامد و گاهی آثار و پیامدها بر انجام یا ترک رفتارها مترتب میشود. برای مثال روزه گرفتن یا صدقه دادن به عنوان دو عمل راجح، آثار و پیامدهای متعددی بر انسان دارد که فرد با تجربه این رفتارها میتواند آنها را در خود بیابد.
5-1. رویکرد تربیتی
تحلیل میتواند با رویکردهای مختلف باشد. اما آنچه مورد نظر این نوشته است تحلیل تربیتی است. مراد از تحلیل تربیتی توجه و تمرکز بر اسرار و حکمتهای ناظر بر تربیت و نیز بررسی نتایج و پیامدهای تربیتی احکام است.
2. رابطة تحلیل تربیتی احکام فقهی با موضوعات نزدیک به آن
در زمینۀ فقه و تربیت اصطلاحاتی وجود دارد که لازم است نسبت اصطلاح تحلیل تربیتی احکام فقهی با آنها روشن گردد:
1-2. رابطة تحلیل تربیتی با تعامل فقه و تربیت
تعامل فقه و تربیت به بررسی تأثیر و تأثر متقابل دانش فقه و تربیت میپردازد. بر اساس این اصطلاح، پژوهشگر در صدد بررسی این مسئله است که هر یک از فقه و تربیت با توجه به معنا، عناصر و قلمروی که دارند چه تأثیری در یکدیگر دارند. برای نمونه، اگر نگاه نظام وار به تربیت داشته باشیم و بخواهیم تأثیر فقه در نظام تربیتی را بررسی کنیم، در این صورت تأثیر فقه در هر یک از عناصر نظام تربیتی شامل مبانی، اهداف، اصول و روشها را میتوان مورد بررسی قرار داد (بناری، 1388: 174 – 85؛ اعرافی، 1391: 327 - 268). اما در تحلیل تربیتی احکام فقهی، پژوهشگر نگاه کلان به فقه و تربیت ندارد، بلکه تک تک احکام فقهی را مورد تحلیل قرار میدهد و علل، حکمتها و نیز آثار و پیامدهای تربیتی آنها را مطالعه و بررسی قرار میدهد.
2-2. رابطة تحلیل تربیتی با فقه تربیتی
فقه تربیتی عرصهای جدید در قلمرو فقههای تخصصی است که به استنباط احکام موضوعات تربیتی میپردازد. در تعریف این اصطلاح آمده است: «فقه تربیتی دانشی است که رفتارهای اختیاری صادر شده از مربیان و متربیان در مقام تربیت را از لحاظ اتصاف آنها به یکی از احکام پنج گانه بررسی میکند و برای هر رفتاری حکمی را از ادله آن استنباط میکند» (اعرافی، 1391: 380 – 379؛ رزاقی، 1381: 40). بنابراین تفاوت این اصطلاح با اصطلاح مورد بحث در این است که در فقه تربیتی فقیه دارای رویکرد تربیتی، در صدد استنباط احکام موضوعات تربیتی است، اما در تحلیل تربیتی احکام، پژوهشگر در صدد استنباط حکم موضوع تربیتی نیست، بلکه در صدد تحلیل آن با رویکرد تربیتی است هرچند این تحلیل میتواند در استنباط صحیح حکم، مجتهد را یاری رساند و در نوع حکم استنباط شده مؤثر باشد.
3-2. رابطة تحلیل تربیتی با تربیت فقهی
تربیت فقهی عرصهای در تربیت اسلامی است که بر مناسک دینی تأکید دارد و ناظر به چگونگی التزام عملی افراد به شریعت و عمل به احکام فقهی در عرصههای مختلف زندگی است. در این عرصه از تربیت اسلامی، مباحثی از قبیل انواع احکام فقهی، جایگاه و منزلت فقه، نقش فقه در زندگی و به ویژه روشهای تقویت تعبد به احکام فقهی و التزامی عملی به آنها مورد بررسی قرار میگیرد، اما تحلیل تربیتی میتواند یکی از ابزارهای مناسب برای گرایش افراد به احکام فقهی و زمینهساز التزام عملی آنان به احکام فقهی باشد. در واقع تحلیل تربیتی احکام، زمینۀ تربیت فقهی را فراهم میسازد و مربی در پرتو آن میتواند به تربیت فقهی افراد اقدام کند.
ب) قلمرو تحلیل تربیتی احکام فقهی
تحلیل تربیتی احکام فقهی به عنوان یک عرصۀ نو در تعلیم و تربیت اسلامی، دارای قلمروی است که تعیین آن، اهمیت این عرصه را بیشتر نمایان میسازد. به نظر میرسد به دو لحاظ میتوان به تعیین قلمرو این عرصه پرداخت: یکی به لحاظ عام و خاص بودن موضوعات احکام و دیگری به لحاظ محتوای تحلیل احکام.
1. به لحاظ محدودة موضوعات احکام
در این زمینه میتوان بحث کرد که آیا عرصۀ تحلیل تربیتی صرفاً مختص احکام خاص موضوعات تربیتی است یا برای مطلق موضوعات است. توضیح آنکه بخشی از احکام فقهی محدود به موضوعات تربیتی به اصطلاح خاص است. برای مثال احکامی که مربوط به حضانت، ولایت و شیردادن کودک است از این دسته است. این دسته احکام به طور حتم جزء قلمرو تحلیل تربیتی احکام فقهی است و به اصطلاح قدر متیقن آن به حساب میآید. اما از سوی دیگر، دایرۀ فقه و احکام آن بسیار گسترده است و احکام موضوعات تربیتی تنها بخش محدودی از آنهاست و فقه برای همۀ موضوعات مربوط به زندگی انسان حکم دارد. حال آیا اینها نیز جزء قلمرو تحلیل تربیتی احکام به حساب میآید؟ به نظر میرسد همچنان که برخی صاحب نظران بر این باورند، پاسخ مثبت است. «قلمرو تحلیل تربیتی، همۀ گزارههای فقه را شامل میشود، خواه قضایایی که موضوع آن در شمار موضوعات تربیتی قرار داشته باشد و خواه اینگونه نباشد. برای نمونه، سرّ تربیتی وفای به عقد و عهد در روابط اقتصادی چیست؟ یا اسرار نهان در قاعدۀ «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» کدام است؟ یا تحلیل تربیتی از عبادتها ( مانند نماز، روزه، حج و غیره)، چرایی استحباب تکرار اذان و اقامه برای شنونده و مأموم، تحلیل تربیتی دربارۀ چرایی وجوب نماز قضای پدر بر پسر بزرگ، ارائۀ تحلیلی تربیتی از اعطای ولایت به فقیه، و موارد زیاد دیگر در این قلمرو قرار میگیرد» (اعرافی، 1391: 322). توسعۀ قلمرو تحلیل تربیتی به سایر موضوعات از آن جهت است که از جمله اهداف میانی فقه و احکام آن پرورش انسان در ساحتهای مختلف تربیتی از جمله تربیت جسمانی، روحی، عقلانی و اخلاقی است (بناری 1388: 120 - 113). بنابراین همۀ احکام فقهی میتواند مورد تحلیل تربیتی قرار گیرد.
2. به لحاظ محتوای تحلیل احکام
همانگونه که در تبیین چیستی تحلیل تربیتی احکام اشاره شده، در تحلیل تربیتی دو کار عمده انجام میشود: یکی ارائۀ علل، اسرار و حکمتهای احکام و دیگری بیان پیامدها و آثار عمل به احکام. بنابراین میتوان هریک از این دو کار را بخشی از قلمرو تحلیل تربیتی احکام به حساب آورد. توضیح آنکه بخشی از قلمرو تحلیل تربیتی احکام به حوزۀ کشف و ارائۀ علل، اسرار و حکمتهای احکام مربوط میشود که به لحاظ تقدم و تأخر منطقی جنبۀ پیشینی برای احکام فقهی دارد و در واقع همان مصالح و مفاسدی است که در خارج وجود دارد و منشأ جعل برخی احکام، خواه الزامی و خواه غیر الزامی، میگردد. بخش دیگر قلمرو تحلیل جنبۀ پسینی نسبت به احکام دارد، یعنی احکام فقهی که به سبب مصالح و مفاسدی جعل شده و بر عهدۀ مکلفان است، انجام آنها دارای چه آثار مثبت و ترک آنها دارای چه پیامدهای منفی میباشد؟ برای مثال، شارع مقدس برای انجام روزه، مصالح ملزمه و برای ترک آن مفاسد جبرانناپذیری میبینید و بر اساس آن وجوب روزه و حرمت ترک آن را جعل میکند و این در مقام جعل و تشریع است و این مقام، قبل از مقام امتثال و الزام مکلف به انجام آن است، اما عرصۀ دیگر مقام امتثال و تحقق تکلیف توسط مکلف است. در این عرصه برای آنکه مکلف با رغبت و اشتیاق، تکالیف الزامی خود را انجام دهد و احساس تکلف و تحمیل نکند، بیان آثار و پیامدهای مثبت عمل به احکام و آشنایی وی با این آثار، انگیزۀ وی برای انجام تکالیف و احکام واجب را تقویت میکند.
ج) ابزار و منابع تحلیل تربیتی احکام فقهی
تحلیل ذاتاً امری عقلانی است و طبعاً باید بر اساس ملاکها و مستنداتی صورت گیرد. بنابراین برای تحلیل تربیتی احکام فقهی نیاز به ابزارها و منابعی است تا بر اساس آنها به بررسی و تحلیل احکام اقدام گردد. در این قسمت به مهمترین ابزارها و زمینههای لازم برای تحلیل تربیتی احکام اشاره میشود:
1. بهرهگیری از آیات و روایات
معتبرترین منبع برای بیان علل و اسرار احکام و نیز بیان آثار و پیامدهای عمل به آنها، آیات و روایات است. روشن است که شارع مقدس واضع احکام است و از این رو خود بهتر میداند که این احکام را برای چه مقصدی وضع کرده است. بنابراین، پیش از هر منبع دیگری باید به سراغ آیات و روایات رفت.
در قرآن کریم در مواردی به حکمتها و آثار برخی احکام اشاره شده است که میتواند در تحلیل تربیتی این احکام مورد استفاده قرار گیرد. برای نمونه، در مورد نماز میفرماید: «وَأَقِمِ ٱلصَّلَوةَ لِذِکْرِى (طه: 14)؛ نماز را به خاطر یاد من به پای دار». در جای دیگر میفرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28)؛ با یاد خداوند قلبها آرامش مییابد». با کنارهم گذاشتن این دو آیه معلوم میشود که یکی از آثار تربیتی نماز ایجاد آرامش در انسان است. همچنین در آیۀ دیگری دربارۀ آثار و پیامدهای نماز میفرماید: «و اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنهى عَنِ الفَحشاءِ و المُنکَرِ (عنکبوت: 45)؛ و نماز را بر پا دار،که نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد».
در مورد روزه نیز آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 183)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزگار شوید». دربارۀ زکات نیز آمده است: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَک سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (توبه: 103)؛ از اموال آنها صدقهای (به عنوان زکات) بگیر، تا به وسیلۀ آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی و (به هنگام گرفتن زکات) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایۀ آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست». همچنین در مورد احکام اجتماعی از جمله قصاص نیز چنین آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى… و َلَکُمْ فِی القِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره: 178 - 179)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، دربارۀ کشتگان برشما قصاص مقرر شد … اى خردمندان، شما را در قصاص کردن زندگى است، باشد که پروا کنید».
در روایات نیز به اسرار و حکمتهای برخی احکام و آثار و پیامدهای آنها اشاره شده است. برای نمونه، هشام بن حکم دربارۀ حکمت روزه از امام صادق× پرسید و آن حضرت در پاسخ فرمودند:
إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ الصِّیَامَ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیرُ وَ ذَلِک أَنَّ الْغَنِیَّ لَمْ یَکُنْ لِیَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَیَرْحَمَ الْفَقِیرَ لِأَنَّ الْغَنِیَّ کُلَّمَا أَرَادَ شَیْئاً قَدَرَ عَلَیْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُسَوِّیَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ یُذِیقَ الْغَنِیَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِیَرِقَّ عَلَى الضَّعِیفِ فیَرْحَمَ الْجَائع (صدوق، 1413:2 / 56؛ حر عاملی، 1391: 7 / 3)؛ علت تشریع روزه و وجوب آن این است که به واسطۀ آن فقیر و غنى با هم مساوى میگردند. و توضیح آن این است که غنى هیچگاه درد و الم گرسنگى را حس نمیکند تا به فقیر ترحم نماید، چه آنکه وى هرگاه هر چیزى را اراده کند بر آن دست مییابد، از اینرو حق تعالى خواست که بین خلقش، اغنیا و فقرای آنها، تساوى بر قرار کند و همانطورى که فقرا گرسنگى را لمس مىکنند اغنیا نیز درد جوع و گرسنگى را بیابند تا بر ضعفا رقت و ترحّم نمایند، از این رو روزه را واجب فرمود.
امام على× نیز در روایتى حکمت تعدادی از احکام را این چنین بیان فرموده است:
خداوند بزرگ ایمان را به منظور زدایش شرک از دلها واجب کرد، و نماز را جهت دور ساختن انسان از کبر و گردنکشى و زکات را به هدف تأمین نیاز مستمندان و روزه را به منظور آزمایش اخلاص مردمان و حج را به سبب نزدیک شدن اهل دین از اقطار جهان به یکدیگر و جهاد را به جهت ارج نهادن به کیان اسلام و امر به معروف را براى تأمین مصالح مردم و حفظ صلاح ایشان و نهى از منکر را به قصد بازداشتن جاهلان از نافرمانى و صلۀ رحم را به سبب گسترش بخشیدن به روابط آشنایى و قصاص را به انگیزۀ جلوگیرى از خونریزى و برپاداشتن حدود و کیفرها را به منظور اهتمام به رعایت نواهى و جلوگیرى از نوشیدن شراب را به جهت نگاهبانى عقل و خرد و اجتناب از دزدى را به سبب پاس داشتن پاکدامنى و ترک زنا را به هدف مصون ماندن نسل و نسب از آمیختگى و ترک لواط را به خاطر بقاى نسل و زاد و ولد و گواهى درست دادن را براى آشکار گشتن حقوق انکار شده و دروغ نگفتن را به منظور نگهبانى از شرف راستى و آزار نکردن را به هدف امنیت اجتماعى و حفظ امانت را به قصد نظام بخشیدن به امور جامعه و طاعت و فرمانبردارى را به انگیزۀ حفظ پیشوایى و رهبرى واجب گردانید (نهج البلاغه، کلمه 252).
2. کاوشهای عقلانی
از آنجا که تحلیل ذاتاً امری ذهنی و عقلانی است، پژوهشگر میتواند از طریق تأمل در احکام به برخی آثار وجودی آنها بر جسم یا روح انسان پی ببرد. به عنوان نمونه، وقتی در فقه، فقیه به حرمت ریختن آبروی مؤمن فتوا میدهد، پژوهشگر میتواند با تأمل خود به برخی حکمتهای این حکم پی ببرد. برای مثال، بدیهی است که هر کس خود را دوست دارد و برای خود حرمت و احترام قائل است و این حرمت و احترام بخشی از هویت اوست، حال با ریختن آبروی وی گویا بخشی از هویت او از بین رفته است و این امر نوعی ظلم در حق اوست و عقل ظلم را قبیح میداند. فقهای اسلام در برخی احکام از این کاوش عقلانی در استنباط حکم فقهی برخی موضوعات استفاده کردهاند. برای نمونه در مورد کسى که سالم است و بیم دارد که با روزه گرفتن دوباره مریض شود، بحث شده که آیا مىتواند روزه بگیرد یا خیر. محدث بحرانى (بحرانی، 1421: 13/ 171) در این باره نوشته است: علامه در منتهى گفته است: فرد سالمى که مىترسد اگر روزه بگیرد مریض شود، جواز افطار وى مورد تردید است، زیرا از یک سو دلیل وجوب روزه عموم و شمول دارد و معارضى هم براى آن سراغ نداریم و بر این اساس باید فرد سالم روزه بگیرد و از سوى دیگر مریض که افطار مىکند، به جهت این است که ضرر به او نرسد و این جهت در شخصى که اکنون سالم است، ولى مىترسد با روزه گرفتن مریض شود، وجود دارد. پس مىتواند روزه نگیرد و افطار کند». ابن ادریس حلی (حلى، 1417: 1/ 429 - 430) نیز در بحث شرایط وجوب زکات به فقره «تطهّرهم و تزکّیهم» (توبه: 103) تمسک جسته است: صحیح از مذهب ما آن است که کمال عقل، شرط وجوب زکات در اجناس نه گانه است و دلیل بر درستى این مطلب وجوهى است … دومین دلیل آن، قول خداوند متعال: (خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکّیهم بها) است. وی نتیجه مىگیرد که زکات بر طفل و مجنون واجب نیست، زیرا طفل گناهى ندارد که صدقه سبب تطهیر او شود و مجنون جرمى ندارد تا تزکیه کفارۀ جرم او باشد.
3. یافتههای علوم بشری
امروزه با تخصصی شدن علوم بشری و با پیشرفتی که در آنها حاصل شده، برخی از دانشها یافتههایی مبتنی بر تجربه و آزمون دارند که گاه توصیف واقعیات عینی و ملموس است و میتوان از این یافتهها در تحلیل برخی احکام فقهی بهره جست. در این میان، دو دانش روانشناسی و تعلیم و تربیت از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای نمونه، در فقه میان کودک ممیز و غیر ممیز به لحاظ احکام شرعی تفاوت چشمگیری وجود دارد. برای مثال کودک ممیزی که نمازش را صحیح میخواند، میتواند نماز قضای پدر و مادر خود را بخواند (گلپایگانی، بیتا: 3 / 226)، اعتکاف کودک ممیز صحیح است (خمینی، بیتا: 1/ 306)، کودک ممیز میتواند ذبح شرعی انجام دهد (همان: 2/ 146)، اگر بر نمازگزار سلام کند واجب است سلام او را بدهد (همان: 1/ 187) و... اما اینها در مورد کودک غیر ممیز جایز نیست. در اینجا اگر بخواهیم تفاوت و اسرار پیامدهای این دو نوع حکم را بررسی کنیم، بیتردید برخی دادههای روانشناسی رشد برای ما راهگشا خواهد بود، چراکه در این دانش از ظرفیتها و توانمندیهای شناختی و ذهنی و میزان رشد کودک در سنین مختلف، سخن به میان میآید.
د. آثار و کارکرد تحلیل تربیتی احکام فقهی
تحلیل تربیتی احکام فقهی میتواند آثار و کارکردهای مهمی در عرصۀ فقه تربیتی و تربیت فقهی داشته باشد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. کمک به استنباط حکم شرعی
همچنانکه اشاره شد، این عنوان به بررسی علل، اسرار، آثار و پیامدهای احکام فقهی توجه دارد و بیشک یکی از زمینههای مهم استنباط احکام، کشف علل و اسرار احکام یا همان مصالح و مفاسد مربوط به احکام است. بر اساس مبنای مشهور شیعه، احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد است و بر حسب اینکه مصلحت یا مفسده مربوط به احکام، ملزمه یا غیر ملزمه باشد، احکام متصف به وجوب یا حرمت و استحباب یا کراهت میشوند. بنابراین، تحلیل تربیتی احکام به فقه کمک میکند تا با کشف مصالح و مفاسد و نیز آگاهی از پیامدهای تربیتی مثبت و منفی موضوعات فقهی، احکام آنها را استنباط نماید. برای مثال، در این مسئله که مسئولیت حضانت کودک، چه پسر و چه دختر، پس از دو سال به عهده کیست بین فقها اختلاف وجود دارد. حال اگر به کمک تحلیل تربیتی (خواه با استفاده از آیات و روایات منصوص العله و خواه با استفاده از عقل و لحاظ دستاوردهای عینی و تجربی علم تعلیم و تربیت در کشف حکمت این حکم) معلوم شود که مادر نسبت به حضانت دختر و پدر نسبت به حضانت پسر اولویت دارد و مصلحت ملزمه در این امر است، فقیه میتواند بر اساس آن فتوا به اولویت وجوبی حضانت مادر برای دختر و حضانت پدر برای پسر دهد.
2. کمک به تشخیص عناوین ثانویه فقهی
در فقه از جهتی دو نوع حکم وجود دارد: یکی حکم اولی است که اصل اولی است و در صورت عدم عروض عنوانی جدید بر همان وضعیت اولی باقی میماند و دیگری حکم ثانوی. حکم ثانوی حکمی است که پس از عروض عنوان ثانوی بر موضوع، مشخص میگردد. برای مثال، روزه به حکم اولی بر همۀ افراد واجب است، اما اگر فرد دچار بیماری طولانی مدت شود و نتواند روزه بگیرد، روزه بر او واجب نیست. از جمله تأثیرات تحلیل تربیتی، کمک به تشخیص عروض عنوان ثانوی بر موضوع فقهی است و این امر به ویژه در موضوعات تربیتی و به اصطلاح در قلمرو فقه التربیه از اهمیت ویژهای بر خوردار است. «باید توجه داشت که چنین تحلیلهایی در مواردی به تشخیص عناوین ثانیه میانجامد. به این معنا که یک حکم فقهی، با تحلیلی که از آن ارائه میشود، اسرار خاصی دارد، ولی ممکن است در موقعیتی خاص، آثار مخرب اجتماعی، تربیتی یا اخلاقی بر جای گذارد و باعث ایجاد شدن (عروض) عنوان ثانوی شود». (اعرافی، 1391: 322). برای مثال، ولایت فرزند به حکم اولی از آن پدر است. حال اگر تحت شرایطی پدر صلاحیت لازم را از دست دهد، مثلاً فاسد گردد و ادامۀ ولایت او پیامدهای منفی تربیتی جبران ناپذیری برای فرزند داشته باشد و یا به لحاظ عقلی دچار عارضهای گردد که توان ایفای نقش ولایت بر فرزند را نداشته باشد، به حکم ثانوی حق ولایت از او سلب و مسئولیت ولایت کودک به دیگری واگذار میگردد.
3. کمک به تربیت فقهی
تربیت فقهی به چگونگی التزام و پایبندی عملی افراد به احکام شرعی مربوط میشود و در پرتو آن فرد مسلمان در تمام رفتارها و شئون مربوط به خود، به بایدها ونبایدهای شرعی اهتمام میکند و رفتاری خارج از دایرۀ شرع انجام نمیدهد. تحلیل تربیتی احکام فقهی به متولیان و مربیان امر تعلیم و تربیت کمک میکند تا در پرتو آشنایی متربیان با علل، اسرار، آثار و پیامدهای احکام شرعی، احساس کنند که عمل به احکام شرعی، پیامدهای مثبتی را برای آنان در پی دارد و آنان را از برخی پیامدهای سوء احتمالی مصون میدارد؛ در نتیجه این امر آنان را به عمل به احکام فقهی بیشتر ترغیب میکند. زیرا «شخصى که فایدۀ عمل خویش را مىداند، معمولاً با میل و رغبت و انگیزۀ بیشترى عمل را انجام مىدهد و از سوى دیگر، عناصر وسوسه انگیز نمى توانند به بهانۀ بىثمر بودن آن عمل، فرد را به انکار و بىتفاوتى و شک بکشانند» (بهرامی، 1374/ 70). به اعتقاد فخررازى (فخر رازی، بیتا: 2/ 405) «شناخت فلسفۀ احکام، دارای فایدۀ مهمى است، زیرا نفوس بشرى به پذیرش احکامى میل دارد که مطابق ملاکهاى عقلى و علمى است و به عکس در پذیرش احکامى که تنها تعبدیند، بىمیل است».
علاوه بر این، تحلیل تربیتی احکام فقهی و برجسته نمودن جنبههای تربیتی احکام فقهی موجب میشود تا جایگاه فقه در زندگی به ویژه در عرصۀ تعلیم و تربیت آشکارتر و بینشها نسبت به فقه و احکام آن مثبت تر شود و در نتیجه اقبال به فقه و پایبندی عملی به احکام آن بیشتر شود و در نهایت تربیت فقهی مورد اهتمام بیشتری قرار گیرد.
گامهای لازم برای تحلیل تربیتی احکام فقهی
برای عملیات تحلیل تربیتی احکام فقهی گامهایی لازم است که به اختصار ارائه میگردد:
1. تعیین حکم یا مجموعه احکام مربوط به موضوع
در اولین گام حکم یا مجموعۀ احکام یک موضوع، خواه موضوع تربیتی و خواه غیر آن، مشخص میگردد. توضیح آنکه گاهی موضوع بسیط و بسیار جزئی است و یک حکم بیشتر ندارد، مثل حکم جواز ذبح توسط کودک غیر ممیز. ولی گاهی موضوع کلی است و خود دارای زوایا و جنبههای مختلف است و هر جنبۀ آن دارای حکمی جداگانه است. برای مثال، عقیقه علاوه بر حکم کلی وجوب یا استحباب، دارای احکام جزئی متعدد از قبیل زمان عقیقه، نوع عقیقه، نحوۀ انجام عقیقه و ... است. بنابراین در جایی که موضوع دارای زوایا و ابعاد مختلف است لازم است مجموعۀ احکام مربوط به آن مشخص گردد.
2. مراجعه به استدلالهای فقها و مستندات احکام در منابع فقهی
درگام دیگر پژوهشگر به سراغ استدلالها و نحوۀ استنباط احکام در منابع فقهی میرود و ملاحظه میکند که فقها در استنباط حکم فقهی از چه ادله و مستندات قرآنی، روایی و عقلی استفاده کردهاند. طبعاً پژوهشگر میتواند از تجربیات و اطلاعات ارائه شدۀ آنان، برای تحلیل تربیتی، بهره گیرد و نکاتی را، چه به صورت تصریح و دلالت مطابقی و چه به صورت اصطیاد و برداشت از کلام آنها، استفاده کند.
3. مراجعه به آیات و روایات
آیات و روایات مربوط به موضوع گاه ممکن است در ضمن استدلالهای فقها به آنها اشاره شده باشد و گاهی هم باید خود محقق به آنها مراجعه نماید و نوعاً قسم دوم مهمتر است، چرا که زاویۀ دید فقیه و غرض وی در مراجعه به آنها با زاویۀ دید و غرض محقق در عرصه تحلیل تربیتی احکام، متفاوت میباشد. بنابراین میتوان ادعا کرد که محقق در هر صورت لازم است به آیات و روایات مربوط به موضوع مورد نظر مراجعه کند و متناسب با غرض خود از آنها بهره گیرد.
4. مراجعه به دادههای علوم تربیتی و روانشناسی پیرامون موضوع
گام دیگر مراجعه به دادههای علوم تربیتی و روانشناسی در مواردی است که موضوع احکام از نوع موضوعات تربیتی به اصطلاح خاص است. امروز ه دانش روانشناسی و تعلیم و تربیت دادههای مفیدی در زمینه برخی موضوعات تربیتی دارند که آگاهی از آنها محقق را در تحلیل تربیتی احکام یاری میکند.
5. تأملات خود محقق
محقق عرصۀ تحلیل تربیتی احکام فقهی باید واجد شرایطی از جمله آشنایی تخصصی با دو دانش فقه و تعلیم و تربیت باشد و با تأملات و کاوشهای عقلانی خود بتواند استنتاجات و استنباطاتی داشته باشد . تبعاً چنین فردی خود میتواند با تلاش ذهنی و عقلانی، تأملاتی پیرامون موضوع داشته باشد و مبتنی بر تجارب و تخصص خود به نکاتی در موضوع دست یابد.
6. استخراج نکات تربیتی
اصلیترین گام در تحلیل تربیتی، استخراج نکات تربیتی مربوط به حکم و موضوع آن است. در این مرحله که در واقع مبتنی بر گامهای قبلی است، محقق با استفاده از دادههای حاصله از گامهای قبلی به استخراج نکات تربیتی و به تبع آن در برخی موارد ارائۀ دستورالعملهای تربیتی میپردازد.
هـ. ارائة یک نمونه از تحلیل تربیتی احکام فقهی
آنچه تاکنون ارائه گردید مباحث نظری مربوط به تحلیل تربیتی احکام فقهی بوده است و بجاست که این موضوع از نظر به عمل برسد و یک نمونه از تحلیل تربیتی احکام فقهی به صورت عملی ارائه گردد. در ذیل «حکم فقهی عقیقه» برای فرزند به عنوان نمونه مورد تحلیل تربیتی قرار میگیرد[1]:
حکم کلی عقیقه
به نظر مشهور فقهای شیعه (طوسی، 1400: 501؛ حلی، 1417: 2/ 646؛ نجفی، 1366: 31/ 264؛ خمینی، بیتا: 2/ 311 و ...) عقیقه مستحب مؤکد است اما به نظر برخی فقها از جمله سید مرتضی (1415ق: 406) و ابن جنید اسکافی (اسکافی، 1425: 1/ 196) عقیقه واجب است.
احکام فرعی عقیقه
زمان مناسب عقیقه روز هفتم است و اگر به هر علت در روز هفتم انجام نشد بعد از آن انجام میشود و اگر برای فرد انجام نشود فرد بعد از بلوغ تا کهنسالی برای خود عقیقه انجام میدهد و بلکه مستحب است برای میت نیز عقیقه انجام شود. صدقه دادن قیمت عقیقه از عقیقه کردن کفایت نمیکند. مستحب است هنگام ذبح گوسفند دعاهای مأثور خوانده شود[2]. همچنین مستحب است بخشی از عقیقه به قابله داده شود و در صورتی که قابله نداشته باشد به مادر تعلق میگیرد تا او صدقه بدهد. گوشت عقیقه را میتوان بین افراد توزیع کرد و میتوان آن را پخت و تعدادی از مؤمنان را که اقل آنها ده نفر است دعوت کرد که بعد از خوردن غذا برای نوزاد دعا کنند و هرچه تعداد بیشتر باشد بهتر است. مکروه است که والدین نوزاد و بلکه عائلۀ آنها از گوشت عقیقه استفاده کنند (طوسی، 1400: 501؛ حلی، 1415: 2/ 394 – 393؛ بحرانی، 1421: 25/ 71 – 56؛ نجفی، 1366: 31/ 271 – 264؛ حلی، 1417: 2/ 646 – 647؛ خمینی، بیتا: 2/ 311).
نکات تربیتی عقیقه
1. عقیقه برای فرزند، با توجه به هزینههایی که برای والدین دارد، نشانۀ اهتمام آنها به تربیت دینی فرزند است.
2. عقیقه نوعی حرمت گذاشتن به فرزند و احترام به شخصیت او و نشانۀ ارزشمند بودن فرزند برای والدین است و این امر سبب میشود تا وقتی فرزند بزرگ شد و اطلاع پیدا کرد که والدین به رغم مشکلات اقتصادی حاضر به پرداخت این هزینه به خاطر او شدهاند، احساس ارزشمند نزد والدین کند. این امر دو اثر میتواند به دنبال داشته باشد: از سویی رابطۀ عاطفی و احترام آمیز میان او والدین را تقویت میکند و از سوی دیگر موجب احساس ارزشمندی میشود و در نتیجه حس اعتماد به نفس بیشتر را در او تقویت میکند.
3. شرکت افراد در مراسم عقیقه و مهمان بودن آنان به نحوی برای حاضران خاطرۀ خوش راجع به کودک و تولد وی ایجاد میکند و این امر سبب تعامل بهتر آنان با کودک در آینده میشود. توضیح آنکه به سبب این مهمانی و خاطرۀ خوش آن، در مهمانان نوعی گرایش و علاقه به کودک ایجاد میشود و به تبع آن هرگاه او را ببینند، به طور طبیعی رفتاری مناسب با او خواهند داشت و بیشتر از دیگر کودکان او را مورد تفقد قرار میدهند و توجه بیشتر دیگران به کودک، باعث میشود تا وی احساس ارزشمندی بیشتری کند و در نتیجه اعتماد به نفس و حرمت خود قویتری در او شکل گیرد و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشد.
4. حضور افراد صالح در مجلس عقیقه و دعای آنها در حق نوزاد زمینۀ موفقیت و رستگاری بیشتر وی را فراهم میکند.
5. عقیقه نوعی فدیه برای جان کودک است و سبب سلامتی وی میگردد و از همین رو در دعای هنگام ذبح گوسفند میخوانیم: «... اللهم عظمها بعظمه و دمها بدمه و شعرها بشعره ...» (حرعاملی، 1391: 15/ 158).
6. عقیقه سبب تقرب والدین و نوزاد به خداوند میشود و این در مورد والدین روشن است، چون آنها عقیقه را برای رضای خداوند انجام میدهند. در دعای هنگام عقیقه آمده است: «... لک سفکت الدماء لا شریک لک و الحمد لله رب العالمین؛ خدایا برای تو این خون ریزی را انجام دادهام...» (همان: 155). تقرب فرزند نیز از این جهت است که عقیقه به نیابت او انجام میشود، چنان که در دعای عقیقه وارد شده است:«... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل من فلان بن فلان ...» (همان: 154).
7. عقیقه نوعی شکرانۀ نعمت خداوند به انسان است. فرزند از منظر روایات نعمتی از نعم الهی است و این عقیقه نوعی شکرانه برای تولد وی به حساب آمده است: «عن ابیجعفر×: قال اذا ذبحت فقل بسم الله و با الله و الحمد لله و الله اکبر ایمانا بالله و ثناء علی رسول الله و العصمة لامره و الشکر لرزقه...» (مجلسی، 1403: 101/ 122).
8. عقیقه سبب دوری شیطان از والدین و فرزند و در امان بودن آنان از تأثیرات منفی آن میشود. «لک سفکت الدما لا شریک لک و الحمد لله رب العالمین اللهم اخسأ الشیطان الرجیم» (حرعاملی، 1391: 15 / 155).
9. در عقیقه خوردن والدین از عقیقه کراهت دارد و آنها از آن استفاده نمیکنند. این یک نوع مبارزه با نفس و خودسازی برای والدین است و اثر معنوی غیر مستقیم آن به خود فرزند میرسد چون والدین هم الگوی عملی فرزند میباشند و هم والدین مهذب، فرزندان مهذب تربیت میکنند.
10. عقیقه کردن نوعی کمک اقتصادی به افراد نیازمند است و این سبب میشود عزت نفس افراد نیازمند در جامعه حفظ شود و فساد در جامعه کمتر گردد و این امر نهایتاً به سالمسازی محیط جامعه کمک میکند و محیط سالم زمینهساز تربیت افراد سالم خواهد بود.
11. دعوت افراد مؤمن در یک مهمانی و جشن گرفتن، آن گونه که در روایت[3] تأکید شده است، موجب آشنایی بیشتر افراد مؤمن با یکدیگر و شکلگیری شبکۀ افراد مؤمن و ایجاد وحدت و همدلی بیشتر میان آنان میگردد و به تدریج سبب شکلگیری جامعۀ سالم و مؤمن میشود و جامعۀ سالم است که میتواند زمینه تربیت آحاد خود را کند.
12. به لحاظ مسائل عاطفی، خانوادۀ طفل از اینکه مورد توجه هستند و مردم در خوشحالی آنان شرکت کردهاند، احساس آرامش و دلگرمی میکنند و این امر ضمن آنکه زمینۀ شادی و نشاط بیشتر را در آنان فراهم میکند باعث ایجاد تعامل عاطفی سازنده میگردد.
نتیجه
تحلیل تربیتی احکام فقهی، موضوعی میانرشتهای و کوششی عقلانی متکی بر واقعیات برگرفته از کتاب، سنت، عقل و تجربه به منظور بررسی علل، اسرار و حکمتهای احکام و نیز ارائۀ آثار و نتایج تشریع و التزام عملی به احکام فقهی با رویکرد تربیتی است. این موضوع با موضوعاتی چون تعامل فقه و تربیت، فقه تربیتی و تربیت فقهی در ارتباط است و به نحوی به آنها کمک میکند. قلمرو تحلیل تربیتی احکام فقهی از دو جهت قابل ارائه است: یکی به لحاظ عام و خاص بودن موضوعات احکام و دیگری به لحاظ محتوای تحلیل احکام. به لحاظ اول هم شامل احکام موضوعات تربیتی میشود و هم شامل مطلق موضوعات، هرچند موضوع خاص تربیتی به اصطلاح خاص نباشد و به لحاظ دوم هم شامل بیان علل، اسرار و حکمتهای احکام که جنبۀ پیشینی برای احکام دارد و هم شامل بیان آثار و پیامدهای مثبت و منفی انجام احکام میشود که جنبۀ پسینی دارد. برای تحلیل تربیتی احکام فقهی نیاز به منابع و ابزارهایی معتبر و اطمینان بخش است تا به کمک آنها عملیات تحلیل به درستی انجام گیرد. از مهمترین ابزارها و منابع تحلیل تربیتی احکام فقهی میتوان به آیات و روایات، بهرهگیری از عقل و استفاده از دادههای تجربی دانش بشری اشاره کرد. تحلیل تربیتی کارکردهای مهمی در فقه تربیتی و تربیت فقهی دارد که از جملۀ آنها میتوان به کمک به استنباط حکم شرعی در موضوعات تربیتی، کمک به تعیین عناوین ثانویۀ احکام موضوعات تربیتی و کمک به تربیت فقهی اشاره کرد. برای انجام عملیات تحلیل تربیتی باید مراحل و گامهایی را طی کرد: ابتدا باید حکم یا مجموعۀ احکام مربوط به یک موضوع را مشخص نمود، سپس به استدلالهای فقها و مستندات آنها از جمله آیات و روایات و تحلیلهای عقلی آنان مراجعه کرد. در گام دیگر محقق خود نیز مستقلاً به آیات و روایات مربوط به موضوع مورد نظر، مراجعه و متناسب با اهداف خود به بررسی آنها اقدام میکند. در مرحلۀ دیگر اطلاعات مربوط به موضوع در دانش تعلیم و تربیت و روانشناسی مورد بررسی قرار میگیرد. در گامی دیگر علاوه بر اینها خود محقق به عنوان فرد متخصص در دو دانش فقه و تعلیم و تربیت نیز تأملات لازم را مینماید و احیاناً دادههای جدیدی تولید میکند و در مرحلۀ پایانی مبتنی بر مجموعۀ اطلاعات حاصله از گامهای قبلی به استخراج نکات تربیتی و روانشناختی حکم فقهی اقدام میکند.
پینوشتها
.........................................................................................................
[1] . قابل ذکر است که در این نمونه همۀ گامها به صورت مستقل ارائه نمیگردد، بلکه به گام اول و نهایی تصریح میگردد و به سایر گامها به صورت ضمنی به آنها پرداخته میشود.
[2] . برای نمونه برخی دعاها چنین است: «یا قَوْمِ اِنّی بَریءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ، اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ اللَّهُمَّ هَذَا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ. بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ6. بسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللهِ6 وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ6 وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (حر عاملی، 1391: 15/ 156 – 154؛ مجلسی، 1403: 101/122).
[3] . فقه الرضا× «... و تفرق لحمها علی قوم مؤمنین محتاجین و ان اعددته طعاما و دعوت علیه قوما من احوانک فهو احب الی و کلما اکثرت فهو افضل ...» (مجلسی،1403: 101/ 116).
کتابنامه
.........................................................................................................
اعرافی، علیرضا، فقه تربیتی (مبانی و پیشفرضها)، قم، مؤسسة اشراق و عرفان، 1391.
بحرانى، یوسف بن حسن، الحدائق الناضرة، قم، مؤاسسه النشر الاسلامی، الطبعه الثالثه، 1421ق.
بناری، علیهمت، نگرشی بر تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، قم، انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.
بهرامی محمد و حسن ربانی، فلسفه احکام در قرآن، مجله پژوهشهای قرآنی، شماره 3، 1374.
جمع من المحققین، موسوعه احکام الاطفال و ادلتها، قم، مرکز الفقه الائمه الاطهار، الطبعه الاولی، 1435ق.
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة الی تحصیل الشریعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1391ق.
حلى، ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1417ق.
حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، مؤسسه معارف اسلامیه، 1415ق.
حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم،موسسة آل البیت^ لإحیاء التراث، الطبعه الاولی، 1414ق.
خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بیتا.
رزاقی هادی، فقهالتربیة ـ «تعامل فقه و تربیت»، مجله پژوهش و حوزه، شماره 9، 1381.
العاملی، زین الدین بن علی (شهید ثانی)، مسالک الافهام، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1416ق.
صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، الطبعه الثانیه، 1413ق.
طوسی، محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1400ق.
علم الهدی، الشریف المرتضی، الانتصار، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415ق.
فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، بیروت، المکتبه العصریه، 1420ق.
گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ دوم، بیتا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
نجفی،محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1366.
نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1428ق.
An Introduction to Educational Analysis of Current Legal Issues in Islamic Education*
Ali Hemmat Banari **
Abstract[3]
The educational analysis of Islamic topics is among the important subjects pertaining to Islamic training and education (ta'lim wa tarbiyat). It is a subject that needs to be studied from the perspective of both jurisprudence and education. The present article entitled "An Introduction to Educational Analysis of Current Legal Issues in Islamic Education" deals with the educational analysis of jurisprudential rules through a descriptive and analytical method. Based on the conclusions, analyzing jurisprudential rules is an inter-disciplinary task that deals with secrets, rationale, concepts, consequences and educational impacts of legal rulings, albeit with reliance on the most authentic Islamic sources such as the Quran, tradition, reason and experience. It is a subject that is somehow connected to certain topics such as "Interaction of jurisprudence and education", "educational jurisprudence" and "jurisprudential education". In terms of domain, educational analysis of Islamic rulings includes both educational themes and rules pertaining to general areas because fiqh (jurisprudence) is a branch of knowledge which, if used appropriately, can yield a lot of benefits in various educational spheres. In order to analyze jurisprudential rules from an educational perspective, there is a need for tools and sources among which, inter alia, is the Quran and prophetic traditions as well as the human intellect. Moreover, empirical data and scientific results of psychological and educational analyses can be used in this area.
Keywords: Jurisprudential education, educational jurisprudence, jurisprudential ruling, secrets of jurisprudential rulings, educational effects and consequences of jurisprudential rulings and educational analysis of jurisprudential rulings.