اسماعیل عطائی کچوئی؛ مجید طرقی
چکیده
بنا بر مبانی هستیشناختی، فرزندان از آغاز تولّد، دو نیاز مادّی و معنوی دارند. آنها برای تأمین و جهتدهی نیازهای معنویشان، باید تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند که از منظر فقه، مسئولیّت اصلى این تعلیم ...
بیشتر
بنا بر مبانی هستیشناختی، فرزندان از آغاز تولّد، دو نیاز مادّی و معنوی دارند. آنها برای تأمین و جهتدهی نیازهای معنویشان، باید تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند که از منظر فقه، مسئولیّت اصلى این تعلیم و تربیت، بر دوش والدین است. از جملۀ مهمّترین نیازهای معنوی فرزندان، «نیاز به عبادت» است که مصداق بارز آن، «نماز» است؛ امّا بهسبب آگاهی نداشتن والدین از وظیفهشان در تربیت فرزندان برای نماز، موفّقیّت چندانی در اینباره به دست نمیآید. به نظر میرسد، از علّتهای اصلی این ناآگاهی، عدم بحث و بررسی کامل و منسجم احکام فقهی مربوط دورۀ پیش از بلوغ فرزندان است. با توجّه به اینکه برخی از فقهاء، ادلّۀ لزوم وظیفهمندی والدین نسبت به تعلیم و تربیت نماز فرزندان نابالغ را کافی ندانسته و دلیلی مستقلّ برای دیدگاه خویش بیان نکردهاند، مقالۀ پیش رو، بنا دارد ادله این مسئله را محور پژوهش قرار داده، با تکیه بر روششناسی استنباطی و فقهی، اعتبار ادلّۀ لزوم تعلیم و تربیت نماز به فرزندان نابالغ را، بررسی و تحلیل کند. بهاختصار نوشتار حاضر، با تأکید بر مبانی فقهی و ارائۀ تقریری نو از ادلّۀ لزوم طبق نظر گروهی از فقهاء شیعه، تعلیم و تربیت نماز به فرزندان نابالغ را بر والدین واجب میشمارد و مناقشات درباره ادلّه لزوم، مانند مستقل نبودن دلیل تربیتی آیه صیانت و ارشادی بودن آن را، وارد نمیداند.